بسم رب الزهرا ...
دلم به حال دلم سوخت
که
دارد
این ثانیه های زودگذر عمرم به بطالت می گذرد ...
من کجای این کره ی خاکی ایستاده ام
که
مدام
زمین می خورم ...
چرا جمعه هایم دیگر رنگی از تو ندارد ...
فکر می کردم بیشتر تزدیکت می شوم اما جامانده تر شدم مولا...
حال این روزهایم خراب تر از قبل است باور کن ...
بغض های این روزهایم بدتر از قبل است باور کن ...
من نمیدانم ...
نمیدانم الی متی احارفیک یا مولای ...
التماس دعای فرج +شهادت