بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها دلم تنگ توست و نبودنت را بیشتر حس میکنم.
روزی که بی محابا از قلبم بیرون رفتی و چون من سرگرم دنیا بودم
رفتن ات را نفهمیدم
یادت هست. چند ماهی است که از قلبم رفته ای.
من نیز اولئک یعمهون شدم. و فقط "کتاب مقدس" ات، راه گشایم بود.
بماند چقدر شکستم. بماند ...
اما از گذشت ماجرا و بیرون کردن نامحرمان، چندی است، میگذرد.
و من متوجه شده ام که چقدر تنهایم و دوست و همراهی ندارم.
امشب قصد داشتم به در خانه ات بیایم.
و من درخواست دوستی بدهم.
میخواهم بپذیری.
و دوباره مثل قبل، اول صاحب قلب و بعد، کلید دار و نگهبان قلبم باشی.
خدای مهربان من! به قلبم برگرد. خانه ات را ترو تمیز کرده ام.
و هر صبح به امید برگشتن ات، آب و جارو میکنم.
خدای من! نگهبان قلب من!
برگرد...
همراه تنهایی ها و همسفر زندگی ام!
برگرد...
خانه بی دوست صفایی ندارد....
برگرد...