سلام آقای من!امام خوبم!
شش روز مانده بود به نیمه شعبان 329.نامه ای نوشتید به نماینده آخرتان:
بسم الله الرحمن الرحیم *
ای علی بن محمد سمری! خداوند در سوگ فقدان تو پاداشی بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را مرتب کن و هیچ کس را به جانشینی خود مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیدهاست و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود. افرادی نزد شیعیان من مدّعی مشاهده من خواهند شد.آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی وصیحه آسمانی چنین ادعایی بکند، دروغگو و افترا زنندهاست و هیچ حرکت و نیرویی جز به خداوند عظیم نیست.
همان طور که به ابن محمد سمری خبر داده بودید،نیمه شعبان بود که وفات کرد واینجا بود که شروع شد دوران سختی امت،سختی امت با ندیدن شما.هرچه گفته بودید همانطور شد.حالا من در زمان غیبت کامل نفس می کشم.در انتظار طلوع کامل خورشید.
-----------------------------------
*بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته ایام، فاجمع أمرک و لا توصل الی أحد فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور إلا بعد إذن الله (تعالی ذکره) و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً و سیأتی لشیعتی من یدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتری و لاحول و لاقوه بالله العلی العظیم.
بحار الانوار جلد 51 صفحه 361
مولای من!
هرچند در آن زمان آشکارا امامت مردم را به عهده نداشتید ولی در همان دوران بوسیله نمایندگان خودتان پیروان خود را هدایت می کردید و مشکلات فقهی آن ها را حل می نمودید.ما به این وضعیت که تا سال 329 ه.ق. ادامه داشت غیبت صغری می گوییم که چقدر برایمان آرام بخش بود.
چهار نفر از نمایندگان شما بودند اینان:
۱- ابوعَمروی، عثمان بن سعید عمروی اسدی که به مدّت ۱/۵ سال نائب بود و در سال ۳۰۰ هجری وفات نمود.
۲- ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عمروی؛ وی در حدود ۴۰ سال مقام والای نیابت خاصّه را به عهده داشت و در سال ۳۰۵ هجری در گذشت.
۳- ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی که در حدود ۲۱ سال متصدّی مقام مقدّس سفارت بود و در شعبان سال ۳۲۶ وفات کرد.
۴- ابوالحسن، علی بن محمّد سَمُری(سَیمُری) به مدّت ۳ سال عهده دار این منصب بوده و در نیمه شعبان سال ۳۲۹ دار فانی را وداع گفت.
سلام آقا جان!
وقتی پنج ساله بودید ونماز خواندید بر پیکر پدر عزیزتان،خبرش همه جا پخش شد.ماموران معتمد فرعونی به خانه امام عسکری(ع)هجوم بردند تا مگر پیدایتان کنند وبا خیال خودشان حجت خدا را ازبین ببرند. اما شما بقیه الله اید آقا!
هرچه جستند کمتر یافتند وتوی این شرایط بود که برای بقای حجت وحفظ جان شما مشیت الهی برآن قرار گرفت که شما از نظر ها پنهان بمانید.
پرفور هانری کربن فرانسوی را می دانید به علامه طباطبایی چه گفت:
" به عقیده من مذهب تشیع
تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ،
نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد ...
تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم -
ختم شده می داند ، ولی ولایت راکه همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد
از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم
انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت
دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه
ولایت جانشینان وی
(به عقیده شیعه )زنده بوده وهست وخواهدبود،اوحقیقتی است
زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او ر ا از خرافات شمرده از لیست حقایق
حذف نماید آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و
استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ،
برای همیشه ، باقی و پا برجاست "
شبیه هور پر از نور مانده در پس ابر...
هو
آقای منتظر غریبم، سلام
آقای من ! امروز، جمعه هشتم ربیع الاول سال 1435 هجری قمری ...
آن روز هم جمعه روزی بود ...هزار و صد و هفتاد و پنج سال پیش. که معتمد زهر را آرام آرام در جگر شما و شیعیانتان ریخت ...
در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست بر پیکر مبارک پدرتان نماز می گذاردید تا خلفای ستمگر عباسی نتوانند جریان امامت را تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد...
هو
سلام آقا!
خیلی برایتان دلتنگیم...غروب جمعه وتلخیش که هیچ،همه طلوع ها بدون شما چیزی کم دارند....
بعضی ها نمی خواهند شما بیایید،مثل وقتی که زمان پدرتان حکومت خیلی نگران بود.شنیده بودند:
"از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود"
توی قرآن آمده که تولد حضرت موسی را هیچ کس خبر نداشت،با مشیت الهی حتی هیچ کس متوجه بارداری مادرموسی نشد.واین در زمان فرعون های عباسی هم تکرار شد...
معتصم عباسی که آن سال حکومت می کرد بر سامرا وقتی مثل فرعون فهمید ظلم وظالم نابود خواهد شد مادرانی را کشت وپنهانی قابله هایی می فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند.اما وقتی ملیکه یا نرگس مادر شما باردار بود حتی وقتی پدرتان حکیمه خاتون را شب به دنیا آمدن شما برای کمک آورد باورش نمی شد!
شب جمعه به دنیا آمدید در سال 255 هجری.شب نیمه شعبان.همان شبی که توی ایران یک مزه دیگر دارد!
تا سالها فقط یاران خاص امام از شما خبر داشتند تا مبادا گزند ظالمان به شما آسیب رساند...
امام غریبم ! این روزهای سنگین را ما می شنویم و بی تاب می شویم...
و شما...می بینید و...
آجرک الله ...سلامت باشید مولا...
هو
هو
سلام آقا جان!
حالتان چه طور است؟
"نه هیچ آقا ببخشید خط خورد..سوالی پرسیدم که با یادآوری اوضاع شیعیان شما جواب گرفتم"
زحال ما اگر بپرسید به جز دوری ملالی نبوده ونیست...
میدانید...
آقا!وهابی ها وسلفی ها ودارودسته شیاطین جسورتر شده اند
شنیدم یک مادر شهید لبنانی مدافع سر جسد فرزند عزیزتر از جانش گفت*:
"اشک هایمان را فقط برای اهل بیت می ریزیم"
-------